طرح جامع يکپارچه تا مين اجنماعي در ايران

اگر کسي به تنهايي سرپرست خانوار باشد 55تومان مي گيرد، ولي اگر دونفر شد کمتر مي شود! و چهار نفر باز هم کمتر. بيشتر از چهار نفر هم حساب نيست! زيرا 205تومن بيشتر نمي دهند. درواقع شعار دوتا بچه کافيه در ان مستتر است، که اگر مجرد باشد بهتر! و اين مخالف سياستهاي جمعيتي کشور مي باشد. اگر بودجه به ميزان 205است بايد سير صعودي بگيرد يعني مجرد 30باشد دونفر 70سه نفر 110چهارنفر 155و 5نفر 205. اما اگر امکان بيشتري هست بهتر است اعلام کنند هر نفر سرانه 50مي باشد و هرچه تعداد خانوار بيشتر طبيعتا رقم بالاتر مي رود مثلا 6نفره 300مي شود . ولي بهترين راه آن است که براي کمک معيشتي يک طرح کلي داده شود و بقيه طرحها لغو شود. يعني بودجه اداري وجاري و امدادي همه سازمان هاي خيريه قطع شود که به نظر مي رسد براي حقوق ماهانه دهک هاي يکم تا چهارم کاي باشد. زيرا اکثر کساني که در موسسات خيريه کار مي کنند مستحق دريافت حقوق هستند لرا بئدجه عملياتي آنها کمتر از بودجه اداري مي شود. و بتر است همه حذف شود و يکپارچه شود. اگر نفراتي باشد به هرنفر 400بدهند. حداقل هرخانوار 4نفر محاسبه شود 1600معادل حقوق پايه مي گردد. به عبارت بهتر حتي کارمندان سازمان هاي خيريه هم در دهکهاي پايين کمک معيشتي بگيرند بهتر است زيرا ديگر نيازي به داراييها و ساختمانها و تجهيزات و امکانات نيست تنها يک ليست حسابهاي يارانه است که هر ماه مبلغي به ان واريز مي شود. البته سرپرست خانواري نباشد بهتر است زيرا افراد بد سرپرست حتي سرپرست هاي بدون انصاف همه را براي خود برمي دارند.و فرزندان بالاي 18سال بدون پول توجيبي مي مانند. يا اينکه حداقل افراد تحت تکفل بالاي 18سال بتوانند جداگانه دريافت کنند.اگر به هر نفر 500در يک ماه داده شود 60ميليون هم مستحق دريافت باشند!30هزار ميليارد مي شود. که فقط يکي از اختلاس ها را برگردانند کافي است. اما اولا تعداد کمتر است سه دهک مي شود 24ميليون نفر يعني 8ميليون خانوار. سه دهک دوم و سوم معمولا اين مبلغ را دريافت مي کنند. يعني يا کارگرهستند يا کارمند. کارگر اعم از هنرمند و کاسبکار که تابع تامين اجتماعي هستند. حالا ممکن است کار فرماي انها دولت يا شرکتهاي دولتي و يا بخش خصوصي باشد. اينها تابع قانون کار هستند و لذا حقوق خداقلي را دارند. کارمندان اداري هم شامل افراد شاغال و بازنشسته که ازدولت حقوق مي گيرند داراي حداقل دريافتي هستند. لذا طبق آمار موجود در سال 97ميزان 60 فقرا کارمندان و کارگران و بازنشستگان هستند. پرداخت به اين افراد ميتواند نيم بها باشد. به اندازه بودجه قبلي مورد نياز است. 100ميليون ليتر بنزين مصري در روز در ماه 3هزار ميليون ليتر مي شود. که بخش اعظمي از اي هزينه را تامين مي کد. ولي بخش ديگر در افزايش توليد بنزين و فروش آن به همسايه ها از مجاري رسمي ميتواند تامين شود. در حاليکه صرفه جويي حاصل از انحلال کميته امداد و سازمان بهزيستي هنوز برجا هست و به بودجه دولت کمک مي کند. و بيکاران آنها را در پالايشگاهها به کار ميتوان گرفت. شايد اصلا ازايش توليد بنزين با استفاده از طرح هاي دانشمندان بومي بتواند صادرات را بيش از پيش رونق داده و همه بيکاران را مشغول کند و اصلا نيازي به يارانه دادن نباشد. توجيه اقتصادي آن هم ب اين دليل است که قيمت بنزين در دنيا بسيار گران است و اين به معني وجود تقاضاي سنگين مي باشد. کشورهاي همسايه تا ده برابر قيمت را مي پردازند و آن را قاچاق مي کنند. ولي اگر توليد زياد شود تا 5برابر هم بپردازند از مجاري قانوني مي برند و ميزان اتثلاب منابع هم کاهش مي يابد. و از طريق اين همسايگان، همسايگان آنها هم و بطور سيستماتيک جهان با بنزين ارزان روبرو خواهد شد.