کاهش هزينه هاي جاري دولت.

دولتها دچار يک بدهي منجمد هستند به نام بودجه جاري. که شامل حقوق و دستمزد کارمندان، پاداش هيات مديره و مديران است. رهايي از اين  امر باعث مي شود: دچار کسري بودجه نباشد، و دولت چابکتر گردد. راههاي مختلفي براي کاهش هزينه هاي جاري پيشنهاد شده، ولي عملا آن را  افزايش داده و: بصورت مخفي در اورده! بطوريکه بيش از 60درصد هزينه هاي عمراني هم، بايت حقوق و پاداش مديران است. فرضا اگر به مديرعامل بانک رفاه نمي توانند بيش از صد ميليون بدهند، بقيه را در شرکت هاي شستا يا پروژه هاي عمراني! به او پرداخت مي کنند. اين پرداختها هم به بهانه کوچک کردن دولت! است يعني مي گويند: بجاي اينکه صد نفر استخدام شوند! به يک نفر صد تا شغل مي دهند. لذا به قول مولوي: از قضا سرکنگبين صفرا فزود: به جاي اينکه دولت کوچکتر و چابکتر شود، بزرگتر و پرهزينه تر مي شود. بجاي اينکه پروژه هاي عمراني خاتمه يابند، فقط افتتاح مي شوند تا: بهانه براي پرداخت پاداش ها موجود باشد. راه حل اصلي همه اين کار استفاده از تراکنش است. پلاتفرم هايي تهيه شود تا: وظائف دولت را انجام دهد! تا سازمانهاي خدماتي، کارکنان خود را مرخص کنند. نمونه اين کار در صندوقهاي بازنشستگي است. در ايران 19صندوق بازنشستگي است و همگي به دليل حقوق بالاي مديران عامل آنها، ورشکست شده اند. حق بيمه ها قبلا پيش خور شده اند. دولت هم به دليل نداشتن بودجه، به جاي بدهي انها تعدادي شرکت يا سهام به آنها واگذار کرده است. که اگر اين شرکتها سودي داشته باشند، اول صرف کارکنان و مديران شرکتها و صندوق ها مي شود. و براي پرداخت مستمري از سيستم بانکي قرض مي کنند. که بانک ها با بهره هاي سنگين، آنها را ورشکسته تر مي کند. اما وقتي که پلاتفرم تهيه شد، هر کسي وارد آن شده و پس از تکميل، به خودي خود به بانکها معرفي مي شود، و بانکها هم طي يک تراکنش در ماه، کل مطالبات انها را واريز مي کند. همه موسسات خيريه و سازمانهاي تابعه وزارت رفاه همينطورند: مانند بهزيستي يا  کميته امداد  ميتوانند تمام کارمندان خود را مرخص کنند، ساختمان و املاک را بفروشند، و با يک پلاتفرم مددجويان را حمايت کنند. به اين ترتيب يک دولت الکترونيک بوجود مي ايد، که در مجموع باعث ايجاد کشور هوشمند مي شود. با هوشمند شدن کشور، شهر ها و شرکتها هم هوشمند اداره مي شوند. بوروکراسي و کاغذ بازي از بين مي رود. مثل اينکه فيش کاغذي  تلفن و آب و برق کاملا حذف شده، بجاي ان اسمس ارسال مي شود. و مردم هم با گوشيهاي خود، آن را پرداخت مي کنند. همين قطع کاغذ که اتفاق افتاده، ميليارد ها به نفع شده است. و باعث ارزانتر شدن هزينه برق و آب گرديده. اگر کل کار هوشمند شود، هزينه آب و برق بدون نياز به سوبسيد، قابل اداره مي شود. و براي جهان هم صادر مي گردد! و قيمت هاي جهاني را هم کاهش مي دهد. و اسلام معني خود را نشان مي دهد. زيرا پيامبر (ص)فرمود: بهترين انسان ها کساني هستند که براي مردم، مفيد باشند و بهره بيشتري به آنان برسانند. اما چرا با اينکه مزاياي ان را همه ميدانند، ولي کسي حاضر به اجراي ان نيست؟ طبيعي است همان مديران نجومي بگير هستند که: مانع پيشرفت مملکت و يا چابکتر شدن دولت، و کاهش هزينه هاي توليد هستند. متاسفانه اين افراد اغلب انقلابي هم نيستند، و فقط براي چاپيدن و اختلاس کردن، به دولت نفوذ کرده اند. هرچه مي گذرد آنها قوي تر مي شوند! و منابع بيشتري را براي خود برمي دارند. بطوريکه تعدا مسئولان ساده زيست، اندک بوده و شايد از انگستان دست هم کمتر باشند! که با تمسخر الباقي روبرو بوده، و قدرت عرض اندام ندارند