بانکها به دليل اينکه با اضطرار مردم تجارت مي کنند، حرام هستند. کسي که وام مي گيرد و يا پس انداز مي کند هردو مضطر هستند. بانکها اين را به تجارت پر سودي، براي خود تبديل کرده اند. به همين جهت از نظر اسلامي حرام، و در رديف محاربه با خدا است. زيرا مردم مضطر ( مانند کسي که مريض دارد يا مي خواهد ازدواج کند.) براي دريافت وام، مجبورند تمام شرايط را ناخوانده امضا کنند، تا پول را دريافت کنند. طبيعي است کسي تحت فشار امضا کرده، امضاي ان از نظر قانوني ارزشي ندارد. ضمن اينکه بدهکار بودن جرم نيست، و قانون (المفلس في امان الله) هيچکس را بخاطر فقر و نداري و بدهي، مجازات نمي کند. حتي برخي ها پا را فراتر گذاشته و قاضي، خود را جريمه کرده است! چرا که در کشوري حقوق مي گيرد و نفس مي کشد، که د ر آن فقرا بدهکار هستند و نمي توانند بدهي خود را بپردازند. در قران هم آمده اگر کسي نمي تواند: بدهي خود را بپردازد به او مهلت بدهند. واگر باز هم نتوانست براو ببخشايند! اما بانکداران با اين اضطرار مردم، تجارت مي کنند! سود سرشار انان از محل همين ديرکرد يا جريمه و بهره وتامين مي شود. قران از اين هم بالاتر فرموده: قرض دادن به مردم، قرض به خداست، تا مومن از اينکه قرض مي کند، شرمنده نشود. زيرا کسي که اضطرا نداشته باشد، اصلا سراغ وام و قرض نمي رود. و قران مي فرمايد حالا که او عرض و ابروي خود را، کف دست گرفته و به شما روي آورده است، او را شرمنده نکنيد. اما بانکها چه مي کنند؟ او را تحت فشار گذاشته تا اوراق را امضا کند! قراردادها هم يکطرفه است، يعني از قبل تکميل شده و شخص، فقط بايد بخواند و امضا کند. او را مجبور مي کنند: تا دونفر ديگر را هم از نياز خود باخبر کند، و از انها بخواهد که ضامن شوند. البته در نمايشگاه ترکنش امروز، اينترنت به کمک آمده و مهندس عباسي، پلاتفرمي تهيه کرده که شخص محتاج وام، بدون اينکه مجبور باشد: با کسي صحبت کند در ميان: وام دهندگان بچرخد و نياز خود را پيدا کند. اما هنوز تحت تاثير اين پلشتي و زشتي: کار بانکها بهره هاي بالا تا 50درصد را پيشنهاد مي کند. در حاليکه حتي  درعالم کفار! بهره بانکي صفر يا نرديک به صفر است. نه تنها وام گيرنده مضطر است، بلکه پس انداز کننده هم مضطر است.  مقداري پول به او ارث رسيده، يا آن را جمع کرده و مي ترسد: از دستش برود. به بانکها پناه مي برد، زيرا بانکها قول بهره هاي زياد مي دهند! و بهانه آنها تورم است، با اين بهره ها مي خواهند جلوي: کاهش ارزش پول را بگيرند. به همين دليل به بانکها پناه مي برند، اما بانکها تصور مي کنند اين پول خودشان است! آن را تبديل به دارايي هاي منجمد مي کنند! وقتي بانکي 2هزار شعبه دارد، آيا اينهمه ملک را از جيب سهامداران خريده اند؟ هزاران نفر کارمند دارند، که حقوق مي دهند آيا از درآمد بانک است؟ معلوم است که از پول همين پس انداز ها است. همين امر زمينه ورشکستگي بانکها را فراهم مي کند. بانکها هم، اين ريسک را به دولت تحميل مي کنند! لذا بعنوان اينکه بانک دولتي است، مشتريان را به دولت بدبين مي کنند. راه حل اين معضل منحل کردن بانکها است. بجاي ان پلتفرم هاي دريافت و پرداخت و بلاکچين ها را فعال بايد کرد. گرچه حقوق هاي نجومي مديران، نمي گذارد اين امر اتفاق بيافتد. مثلا بانک رفاه کارگران، بالاترين پرداخت را به مديرعامل و اعضا هيات مديره دارد. بطوريکه زيان ان مستقيما از سوي بيمه شده ها، و حق بيمه آنان جبران مي شود. در حاليکه يک پلتفرم هم ميتواند: اين کار بانک را انجام دهد! سازمانهاي باز نشستگي هم به سن قاعدگي نمي رسند! صندوق هاي بازنشستگي، همگي به دوران قاعدگي رسيده اند.


ني بسازند. براي ارتش ايران يا سپاه کاري ندارد که يک موشک بزنند، فقط نياز به حکم دارند.


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عارفانه هاي يک دوست طراحي داخلي و دکوراسيون Harry توری صنعتی و توری ساختمانی دانلود آهنگ های جدید ایرانی تنها ترین برنامه اندرویدی پیش بینی فوتبال با مجوز رسمی در ایران سایت خیام | آسوان فصل برف