با اينکه سند بنيادين تحول در آموزش تهيه شده، و لي هيچکدام از نهادها که ماموريت آموزش دارند، آن را نمي پذيرند! اصلا تحول را نمي پذيرند، فقط گاهگاهي چند اعتصاب و جواب به اعتصاب ها و تمام! علت اينهمه کوتاهي در اين امر و امور مشابه، آن است که اصلا اعتقادي به تحول ندارند. مي گويند البته ايراداتي هست! ولي تحول معني ندارد. روحيه محافظه کاري و حفظ وضع موجود، از انجا ناشي مي شود که کليه عناصر مامور به تحول، همگي کاملا مسن و از پا افتاده هستند، توان پيمودن راه جديد را ندارند. و مي خواهند در همان لجن زاري که بودند، بمانند تا عمرشان تمام شود. در صنعت وضع از اين بدتر است: چسبيدن به کارخانه هاي صد ساله، که از حيض انتفاع ساقط هستند، و با آمپول و تزريق پول مي خواهند آنها را سرپا نگهدارند. صنعتي که مانند خودرو يا نساجي، ماشين آلات آن صد بار پوسيده و: کارگران آن همه بازنشسته شدند، چه نيازي به زنده کردن دارند؟ ادامه مطلب. |
درباره این سایت